در کتاب نوشته شده بود معمولاً باید چند چیز به هم بچسبند تا فاجعه ای رخ دهد. نوشته بود از این نظر فاجعه مثل خوشبختی است. در خوشبختی هم چند چیز باید همزمان اتفاق بیفتد تا کسی خوشبخت شود. پول تنها کافی نیست. عشق تنها کافی نیست. شهرت تنها کافی نیست. اما اگر همه ی اینها با هم باشند شاید بشود گفت کسی خوشبخت شده است. از نظر من، تنها تفاوت آنها شاید این باشد که در خوشبختی انگار چیز ها خیلی ضعیف به هم چسبیده اند و هر لحظه ممکن است از هم متلاشی شوند اما در فاجعه اگر چیزها به هم چسبیدند دیگر هیچوقت از هم جدا نمی شوند؛ چون وقتی اتفاقی افتاد دیگر نمیتوان آن را به حالت اول برگرداند.
هر خوشبختی همیشه در معرض فرو ریختن و تبدیل شدن به فاجعه است اما فاجعه ها هرگز تبدیل به خوشبختی نمیشوند. حتی شاید شدتشان بیشتر هم بشود یا همانطور ثابت باقی بمانند اما به هر حال از بین نمی روند.
1394/02/21 - 09:51