بنام خدا
با ساعت ها قهر کرده ام
دیر تر از انچه انتظار داشتم آمدی
نمی دانم بروم یا بمانم
حالا که آمده ام اما دلم دیگر با تو نیست
دلم می خواهد تنها زیر باران قدم بزنم
دلم می خواهد آهنگ جاده ابریشم، که باآن خاطره داشتیم را گوش بدهم
وبگذرم از خیال های ابریشمی
انگار محکومم به این که با لذت ، تنهایی را انتخاب کنم
من در این پستوی تنهایی ، تنها به خوشبختیت می اندیشم
انگار سرنوشت من این است
خوشبخت کردن نه خوشبخت شدن.......................
سپیده
1394/01/27 - 18:49