ه من تکیــه کن! من تمـام هستـی ام را دامنی می کنم تـا تــو سـرت را بـر آن بنـهی! تمـام روحـم را آغـوش می سـازم تا تـو در آن از هـراس بیــاسایی! تمـام نیـرویـی را کــه در دوسـت داشتـن دارم دستـی می کنـم تـا چهـره و گیسـویـت را نـوازش کنـد! تمـام بـودن خـود را زانویی می کنـم تـا بر آن بــه خـواب روی! خـود را، تمـام خـود را بـه تــو می سپـارم تـا هـر چه بخـواهی از آن بیــاشامی! از آن بـرگیـری، هر چه بخـواهی از آن بسـازی، هـر گـونه بخواهی، بــاشـم! از ایـن لحظـه مرا داشتـه بـاش!
1392/02/09 - 11:47