یک صندلی
گوشه اتاق
بطری خالی
تخت
حوله
لیوانی که نیمه پر است
چند بسته قرص
قرصهای تو
یک صندلی
وسط اتاق
پشت به پنچره
امیدی ندارم
هیچ امیدی
احتمالا مردهای
دیشب
روی تخت
قبل از این که قرص ات را بخوری
آمدهاند
جنازهات را بردهاند
یادشان رفته
در را ببندند
یک صندلی
وسط اتاق
پشت به پنجره
امیدی ندارم
هیچ امیدی
ادامه ...