sahar_lover72 - جیک

CLOSED-stamp-red.png 138513880017721.jpg 64339271676003810976.jpg SC20150415-190511-1.jpg
raha

هروقت دلت شکست،خرده های دلت را خودت جمع کن ت.. [درباره]
توسط 23 کاربر لایک شده‌

مشخصات

موارد دیگر
حالت امروز من: موقشنگ
sahar_lover72 آفلاین می باشد!
raha
619 پست
580 دیدگاه
2088.5 امتیاز
0000-00-00
زن - مجرد
اسلام
آذربایجان شرقی
دانشگاه علوم پزشکی دولتی
دکترا و بالاتر
doctor
هیچ کدام
apple 6
Bugatti veyron دوس دارم
خدا ، خانوادم و آقامون ، پزشکی ، کانادا ، بوگاتی ویرون ، مک بوک ، نویسندگی ، هیجان ، مسافرت ،

آهنگ پیشواز

افتخارات کسب شده

آخرین بازدید کنندگان

دنبال‌کنندگان

(127 کاربر)

برچسب ‌های کاربردی

در صورتی که تمایل دارید raha را دنبال کنید باید ابتدا وارد سایت شوید!
raha فرياد مي زند:
_
raha
raha
بعضی ها را هرچقدر هـم که بخواهی تمام نمی شوند

همش به آغوششان بدهکار می مانی

حضورشان گـرم است

سکوتشان خالی می کند دل ِآدم را

آرامش ِ صدایشان را کم می آوری !

هر دم هر لحظه کم می آوریشان

آخ که چقدر کم دارمت
ادامه ...

raha
raha
به افتخار اوناییکه
حسشون داغ بود
اما طرفشون اصن تو باغ نبود...

کاش خوشبختی هم مثل مرگ حق بود......

raha
raha
روي قبرم بنويسيد...
کسی بود که رفت...
لحظه ای از غم ايام نياسود که رفت...
بنويسيد؛
از آغوش خدا آمده بود...
هيچکس هيچ نفهميد چرا آمده بود؟؟؟
بنويسيد؛
نفهميد کسی دردش را...
هيچکس درک نميکرد رخ زردش را...
بنويسيد؛
که يک عمر کسی را کم داشت...
در نگاهش اثر از حادثه ای مبهم داشت...
بنويسيد؛
هوای دل او ابری بود...
بنويسيد؛
که اسطورهء بی صبری بود...
بنويسيد؛
پرش لحظهء پرواز شکست...
بنويسيد؛
دلش را به دل پيچک بست...
روی قبرم بنويسيد؛
دلی عاشق داشت...
دور تا دور دلش ياس و اقاقی ميکاشت...
رج به رج فرش دلش را گره با خون ميزد...
شهرتش طعنه به رسوايی مجنون ميزد...
بنويسيد؛
که با عدل جهان مساله داشت...
بنويسيد؛
که از عالم و آدم گله داشت...
شعر جانسوزی اگر گفت همه از دل بود...
بنويسيد؛
که او پای دلش در گل بود...
بنويسيد؛
که پروانه صفت سوخت پرش...
بنويسيد؛
غمی بود به چشمان ترش...
بنويسيد؛
که همواره غمی پنهان داشت...
بنويسد؛
به تقدير و قضا ايمان داشت...
بنويسيد؛
جوان رفت کهنسال نبود...
بنويسيد؛
...
ادامه ...

raha
raha
چه حقیرند مردمی که نه جرأت دوست داشتن دارند و نه اراده‌ی دوست نداشتن
و نه لیاقت دوست داشته شدن و نه متانت دوست داشته نشدن
و مدام شعر عاشقانه می‌خوانند

و تراژدی غم‌انگیز انسان این است که آنچه هست، نباید باشد
و آنچه باید باشد، نیست و همه حرف‌ها همین است وهمه‌ی دردها همین جا است.
درد روح این است و این است که: «انسان شقایقی است که با داغ زاده است.»
ادامه ...

raha
raha
ایده ی طرح جدید پراید...

raha
raha
مرد بیکاری برای آبدارچی گری در شرکت مایکروسافت تقاضای کار داد. رئیس هیات مدیره با او مصاحبه کرد و نمونه کارش را پسندید.سرانجام به او گفت شما پذیرفته شده اید.

آدرس ایمیل تان را بدهید تا فرم های استخدام را برای شما ارسال کنم. مرد جواب داد : متاسفانه من کامپیوتر شخصی و ایمیل ندارم.ر ئیس گفت امروزه کسی که ایمیل ندارد وجود خارجی ندارد و چنین کسی نیازی هم به شغل ندارد.

مرد در کمال ناامیدی آنجا را ترک کرد. نمی دانست با ده دلاری که در جیب داشت چه کند. تصمیم گرفت یک جعبه گوجه فرنگی خریده دم در منازل مردم آن را بفروشد. او ظرف چند ساعت سرمایه اش را دوبرابر کرد. به زودی یک گاری خرید. اندکی بعد یک کامیون کوچک و چندی بعد هم ناوگان توزیع مواد غذایی خود را به راه انداخت!

او دیگر مرد ثروتمند و معروفی شده بود. تصمیم گرفت بیمه عمر بگیرد. به یک نمایندگی بیمه رفت و سرویسی را انتخاب کرد. نماینده بیمه آدرس ایمیل او را خواست ولی مرد جواب داد ایمیل ندارم. نماینده بیمه با تعجب پرسید شما ایمیل ندارید...
ادامه ...

raha
raha
مردی مقابل گل فروشی ایستاد...او می خواست دسته گلی برای مادرش که در شهر دیگری بود سفارش دهد تا برایش پست شود...وقتی از گل فروشی خارج شد ٬ دختری را دید که در کنار درب نشسته بود و گریه می کرد. مرد نزدیک دختر رفت و از او پرسید : دختر خوب چرا گریه می کنی؟دختر گفت : می خواستم برای مادرم یک شاخه گل بخرم ولی پولم کم است...مرد لبخندی زد و گفت:با من بیا٬من برای تو یک دسته گل خیلی قشنگ می خرم تا آن را به مادرت بدهی...وقتی از گل فروشی خارج می شدند دختر در حالی که دسته گل را در دستش گرفته بود لبخندی حاکی از خوشحالی و رضایت بر لب داشت...مرد به دختر گفت : می خواهی تو را برسانم ؟ دختر گفت نه ، تا قبر مادرم راهی نیست!مرد دیگرنمی توانست چیزی بگوید٬ بغض گلویش را گرفت و دلش شکست...طاقت نیاورد٬ به گل فروشی برگشت٬ دسته گل را پس گرفت و ۱۰۰کیلومتر رانندگی کرد تا خودش آن را به دست مادرش هدیه بدهد...شکسپیر می گوید: به جای تاج گل بزرگی که پس از مرگم برای تابوتم می آوری، شاخه ای از آن را همین امروز به من هدیه کن!!!
ادامه ...

raha
raha
همین الان یهویی {-90-}

raha
raha
Damon
هر روز برایت رویایی باشد در دست
نه دوردست
عشقی باشد در دل
نه در سر
و دلیلی باشد برای زندگی
نه روز مره گی
تولدتون مبارک

raha
raha
قصه مون از اونجاشروع شدکه:
دوتادستشومشت کرد وگفت:
اگه گفتی گل کدومه،نمیرم
ناراحت شدم وکمی فکرکردم و
محکم زدم روی دست چپش وگفتم:گله...
دستشو بازکرد اماپوچ بود...
اشکم سرازیرشد...
حواسش نبودوقتی داشت بادست راستش اشکشو پاک میکرد،فهمیدم
فهمیدم که هردودستش پوچ بوده...
نتیجه اخلاقی:(آنکه بخواهدبرود،به هربهانه که باشدآخرمی رود)

raha
raha
به خودمان قول بدهيم که:

آنقدر قوی باشيم که هیچ چیز نتواند آرامش ذهنمان را برهم زند….
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،
لبخند بزن به زندگي :)

raha
raha
{-35-}{-35-}

صفحات: « 3 4 5 6 7 »

صفحه اصلی  /  درباره ما  /  راهنما  /  قوانین  /  تماس با ما  /  تبلیغات  /  وبلاگ
© 1391-1401 - تمام حقوق مادی و معنوی شبکه اجتماعی جیک برای مدیریت محفوظ است.