این داستان معروف است و من تا به حال از چند نفر شنیدهام. میگویند: یکوقت یک خارجی آمده بود کرج. با یک دهاتی روبهرو شد. این دهاتی خیلی جوابهای نغز و پختهای به او میداد. هر سؤالی که میکرد، خیلی عالی جواب میداد. بعد او گفت که تو اینها را از کجا میدانی؟ گفت: «ما چون سواد نداریم فکر میکنیم.»
این خیلی حرف پرمعنایی است: آنکه سواد دارد معلوماتش را میگوید ولی من فکر میکنم ....
و فکر خیلی از سواد بهتر است.
شهید مرتضی مطهری
تعلیم و تربیت در اسلام. ص18
ادامه ...