به تـــــــــــــو که میرسم مکـــث میکنم..!
انگار در زیباییت چیزی را جا گذاشته ام !
مثلا"...
در صـــــدایت ... آرامــــــــش ♥
یا...

در چشم هایت ... زندگـــی ♥

کاربران گروه

نمایش همه

مدیران گروه

شما می توانید با وارد شدن به سایت در گروه هی تو..عاشقتماااا عضو شوید و همچنین می توانید مطالبتان را در این گروه منتشر کنید!
هی تو..عاشقتماااا (گروه عمومی · 7 کاربر · 82 پست)
فلشته
فلشته
امروز هم گذشت

نیامدی

ناشُکر نیستم

فردا هم روزِ خداست!

فلشته
فلشته
♥ღ روزي کـــه به دنيا آمــدي هرگز نميدانســـتي زمانـِ خواهد رســيدღ♥

♥ღ که آرامش بخش روح و روان کسي هستـِ که با بودنـ تو دنيــا برايش زيباتر است

فلشته
فلشته
رو تو تعصب دارم ولی ادعایی ندارم

نمی گم خیلی خوشکلی..

چون خوشکل تراز تو زیاده


نمی گم خیلی پولداری ...

چون پولدارتر از تو زیاده


نمی گم خیلی شیرین زبونی ...

چون چرب زبون تر و خوش صحبت تر از تو زیاده


ولی..
می گم : تــ❤ــو همونی که برای من بهترینی !
ادامه ...

فلشته
فلشته
ــه هـــرکــس مـــی گـــویـــم “تـــــو“

بـــه خـــودش مــیــگـــیــرد. . .!

امـــا نـــمـــی دانــــــد کــــــه

هــیـــچ کــس بـــرای مـن

“تـــــــو”

نـــمــی شـــود... !

فلشته
فلشته
حســــــــ بودنت قشنگ تریـــ ـــ ــن حس دنیاست

تو ڪـﮧ باشی ..

هر روز را .. نـــ ــــــ ــــ ـــــه!

هر ثانیه را .. عشــ ♥ــ ــ ♥ـق است

فلشته
فلشته
دلـــم یک شــب ِآروم میخــــواد … بــا آهنگــــی رومــــــانتیک…

چنــــد تا شمــــــع … و یک عالمــــــه تــــو…

که بــه دنیــــا بگـــــــم … خــــداحـــــافـــــــظ …

دنیــای مــن کســــی ست…

که در آغـــــوشش جــان میدهــــم…

یعنـــی « تــــــــــ♥ــــــو »
ادامه ...

فلشته
فلشته
دوس دارم ببرمت یه جای شلوغ ,
خیلی شلوغ ,
وایستم اون وسط نگات کنم!
بگم اینارو میبینی؟
بگی آره!
بگم تو هیاهوی همه این آدما ,
بازم من چشمام فقط دنبال تو میگرده ,
دلم برای تو تنگ میشه... ♥♥
صداهاشونو می شنوی؟
بگی آره!
بگم تو اوج همین صداها دلم دنبال صدای تو میگرده... ♥♥
بگم حالا چشماتو ببند ,
بگو چه حسی داری!
بگی انگار گم شدم بین یه عالمه غریبه ,
بگم اگه نباشی گم میشم بین یه دنیا غریبه ....
ادامه ...

فلشته
فلشته
دوستان این س پست اخری رو پشت سر هم بخونید . اشک منو که دراورد شما رو نمیدونم{البته سعی کتید با احساس بخونید}

فلشته
فلشته
دختر:اگه گریه کنی منم گریه میکنما...
پسر:باشه...باشه...تسلیم...ولی نمیتونم بخندما...
دختر:آفرین حالا بگو کادو ولنتاین برام چی خریدی؟؟؟
پسر:تو که میدونی...من از این لوس بازیا خوشم نمیاد...ولی امسال
برات کادوی خوبی آوردم...
دختر:چی؟...زودباش بگو...آب از لب و لوچم آویزون شد...
پسر:....
دختر:باز دوباره ساکت شدی...؟؟؟
پسر:برات کادووووووووو...(هق هق گریه)...یه دسته گلایل و یه
شیشه گلاب!
یک بغض طولانی آوردم!!
تک عروس گورستان!!
پنج شنبه ها دیگه خیابون بدون تو صفایی نداره!!
اینجا کنار خانه ابدیت میشینم و فاتحه میخونم!!
نه...اشک و فاتحه!!
نه...اشک و دلتنگی و فاتحه!!
نه...اشک و دلتنگی و فاتحه و خاطره های نه چندان دور...!!!
امان...خاتون من تو خیلی وقته که...
آرام بخواب بانوی کوچ کرده من...
دیگه نگران قرص های نخوردم...لباسهای اتو نکشیده ام...صورت
پف کرده ام از بی خوابیم نباش!!!
نگران خیره شدن مردم به اشکهایم نباش...!!
بعد از تو دیگر مرد نیستم اگر بخندم....!!!!*
ادامه ...

فلشته
فلشته
و ورق زدن کتابها...برای بوی کاغذ...برای
شونه به شونه باهات راه رفتن و دیدن نگاه حسرت بار بقیه...
آخه هیچ زنی...
مردی مثل من نداره...!!!
پسر:میدونم...میدونم...منم دلم تنگه...برای دیدن اسمون تو چشمای تو...
برای بستنیهای شاتوتی که با هم میخوردیم...برای خونه ای که تو خیال
ساخته بودیم و من مَردش بودم...؟؟؟؟!!!!
دختر:یادته همش بهم میگفتی خاتون؟؟؟
پسر:آره یادمه...آخه تو منو باد دخترای ابرو کمون قجری مینداختی...
دختر:ولی من که بور بودم...
پسر:باشه فرقی نمیکنه...
دختر:آخ چه روزایی بود...دلم برای دستای مردونت که تو دستام گره میخورد
تنگ شده...مجنون من...
پسر:....
دختر:چت شده؟چرا چیزی نمیگی؟
پسر:...
دختر:نگاه کن ببینم...!منو نگاه کن...
پسر:...
دختر:الهی من بمیرم...چرا چشات نمناک شده؟الهی من فدات شم...
پسر:خدا ن...(هق هق گریه)
دختر:چرا گریه میکنی؟
پسر:چرا نکنم؟هان؟
دختر:من دوست ندارم مرد من گریه کنه...جلوی این همه آدم..
بخند دیگه...
بخند زودباش...
پسر:وقتی دستاتو کم دارم چطور بخندم؟...کی اشکامو کنار
ادامه ...

فلشته
فلشته
پسر:ضعیفه دلمون برات تنگ شده بود...اومدیم زیارتت کنیم
دختر:تو باز گفتی ضعیفه؟؟؟؟؟؟
پسر:خب...منزل بگم چطوره؟؟؟؟؟
دختر:واااااااای .... از دست تو...
پسر:باشه...باشه...ویکتوریا خوبه؟؟؟؟
دختر:اه اصن باهات قهرم...
پسر:باشه بابا...تو عزیز منی....خوب شد؟؟؟...آشتی؟؟؟؟؟
دختر:آشتی...راستی گفتی دلت چی شده؟؟؟
پسر:دلَم؟!...آها از دیشب تا حالا یکم پیچ میده...
دختر:واقعا که...
پسر:خب چیه...نمیگم...مریضم اصن...خوبه؟؟؟؟؟؟؟
دختر:لوووووووووووس...
پسر:ای بابا...ضعیفه...اگه اینبار قهر کنی ناز کش نداری ها؟!
دختر:بازم گفت این کلمه رو...
پسر:خب تقصیر خودته...میدونی اونایی که دوست دارم اذیت میکنم...
هی نقطه ضعف دستم میدی...
دختر:من از دست تو چیکار کنم؟؟؟؟؟
پسر:شکر خدا........!دلم پیچ میخورد چون تو تب و تاپ ملاقات تو بودم...

لیلی قرن 21 من...
دختر:چه دل قشنگی داری...چه قدر به سادگی دلت حسودیم میشه...
پسر:صفای وجودت خانوم...
دختر:میدونی...دلم تنگه...برای اون همه پیاده روی هامون...برای سَرک
کشیدن تو مغازه کتاب فروش
ادامه ...

فلشته
فلشته
ﺳﻼﻣﺘـﮯ ﺭﻭﺯﮮ ﮐﻪ ﭘﺴﺮ ﺩﻋﻮﺕ ﺷﺪ ﺑﻪ ﺟﺸﻦ ﻋﻘﺪ
ﻋﺸﻘـــــﺶ
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﻭﻥ ﺷﺐ
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﻭﻥ ﺩﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺣﺎﻝ ﭘﺴﺮ ﺑﻐﺾ
ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺍﻣﺎ ﭘﺴﺮ ﺧﻨﺪﯾﺪ ﺗﺎ ﺟﺸﻦ
ﺧﺮﺍﺏ ﻧﺸﻪ
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﻭﻥ ﺧﻨﺪﻩ ﯼ ﺯﻭﺭﯼ
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻋﺮﻭﺳﯽ ﮐﻪ ﻣﺎﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻋﺎﻗﺪﯼ ﮐﻪ ﺍﻭﻣﺪ
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﻭﻥ ﺷﻨﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﻫﺎ
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺑﻐﺾ ﭘﺴﺮ
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺑﺎﺭ ﺍﻭﻝ
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺑﻐﺾ ﭘﺴﺮ
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺑﺎﺭ ﺩﻭﻡ
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺑﻐﺾ ﭘــــﺴﺮ
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺑﺎﺭ ﺁﺧﺮ
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺑﻐﺾ ﭘﺴﺮ
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﭘﻼﮎ ﺯﻧﺠﯿﺮﯼ ﮐﻪ ﭘﺴﺮ ﻭﺍﺳﻪ ﺯﯾﺮ ﻟﻔﻈﯽ ﺭﻭﺯ
ﻋﻘﺪﺵ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺗﻮ ﺟﯿﺒﺶ ﻣﻮﻧــــﺪ
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﭘﺴﺮﯼ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﺍﻣﯿﺪ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﻪ ﻋﺸﻘﺶ ﺑﺮﺳـــﻪ
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﻫﺎ
ﺳﻼﻣﺘﯽ " ﺑـــــــﻠﻪ "
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺑﻐﺾ ﭘﺴﺮ ﻭ ﭼﺸﻢ ﺧﯿﺲ ﺩﻭﺳﺘﺎ
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻋﺮﻭﺱ
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺳﺴﺘﯽ ﺯﺍﻧﻮ
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺳﯿﺎﻫﯽ ﭼﺸﻢ ﻭ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﻭﻥ ﺷــــــﺐ
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﭘﺎﮐﺖ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﻭ ﻧﺨﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻧﺦ ﻗﺒﻠﯽ ﺭﻭﺷﻦ
ﻣﯿﺸﺪ
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺑﻐﺾ ﭘﺴﺮ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺁﯾﻨﻪ ﺷﮑﺴﺖ
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﻭﻥ ﺷﺐ
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺷﺐ ﻭ ﺭﻭﺯﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺳﺨﺖ ﮔﺬﺷﺖ
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﯾﻪ ﻋﻤﺮ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺣﺮﻓﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺸﺪ ﮔﻔﺖ ﻭﻟﯽ ﭘﺴﺖ ﺷﺪ
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻫﻤﻪ ﻋﺎﺷﻘﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻋﺸﻘﺸﻮﻥ ﻧﺮﺳﯿﺪﻥ ﻭ ﺍﺯ
ﺩﻭﺭ ﻧﮕـــــــــﺮﺍﻥ ﯾﮑﯽ ﯾﻪ
ﺩﻭﻧﺸﻮﻥ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﺑﺎ ﺑﻐﺾ ﺑﺎ ﺳﮑﻮﺗﺸﻮﻥ,واقعا داغون شدن...
ادامه ...

صفحات: « 2 3 4 5 6 »

صفحه اصلی  /  درباره ما  /  راهنما  /  قوانین  /  تماس با ما  /  تبلیغات  /  وبلاگ
© 1391-1401 - تمام حقوق مادی و معنوی شبکه اجتماعی جیک برای مدیریت محفوظ است.