helen - جیک

0.496239001320163545_jazzaab_ir.jpg roozgozar.com-0023.gif 20.jpg AG-PhotoCollection-109 (15).jpg
helen

تنهایادگاری هایم از زندگی زخم های تا خورده ی.. [درباره]
توسط 3 کاربر لایک شده‌

مشخصات

موارد دیگر
حالت امروز من: ولخرج
helen آفلاین می باشد!
helen
33 پست
2 دیدگاه
53.5 امتیاز
1370-02-02
زن - مجرد
اسلام
تهران
دانشگاه سراسری
کارشناسی ارشد
دانشجو
وزن: 170 - قد: 47
shenayegharib137@yahoo.coma

آهنگ پیشواز

افتخارات کسب شده

آخرین بازدید کنندگان

دنبال‌کنندگان

در صورتی که تمایل دارید helen را دنبال کنید باید ابتدا وارد سایت شوید!
helen
helen
{-2-}
کــ ـاش بـ ـه جـ ـای حــجـــاب ،

حـــیـا اجـبـ ـاری بـ ـود !

شـــرف اجـبـ ـاری بـ ـود !

راسـ ـتــی و درسـ ـتــی اجـبـ ـاری بـ ـود !

کــ ـاش داشـتـن مـعـرفـت و وجــدان اجـبـ ـاری بـ ـود !

کــ ـاش یـ ـه ذره انــسـانـیـت اجـبـ ـاری بـ ـود ! ...
ادامه ...

helen
helen
سخت است درک کردن دخــــ ـــــتری که....
غــ ـــم هایـــــ ـش را خودش میـــ ــداند و دلش ...
که همه تنـــ ـــــ ـــــها لبــــخـــندهایش را میبینند...
که حســــ ــــــ ـــــرت میـــــخورند بـــخاطر شاد بودنــــ ــــ ـــش ...
بخاطر خنده هایـــــــ ــــــــ ــــش ......
وهیــــــ ـــــــــ ــــــچکس جز همان دختـــــ ـــــر نمیــ ـــداند چقدر تنهاســ ـــــت ...
که چقدر میـــــــــ ـــــــ ـــــترسد ...
از باخـــــــــ ــــــــتن ...
از اعتــــ ــــــ ــــــمادِ بی حاصلش ...
از یـــــ ـــــ ـــــخ زدن احسـ✘ـاس...
ادامه ...

helen
helen
سردش بود!

دلم را برایش سوزاندم...

گرمش که شد...

با خاکسترش نوشت:

"خــــدا حــــافظ"

helen
helen
پر از عقده ام...

پر از فریادهای در گلو خفه شده...

من چقدر سرم درد میکند

برای دعواهایی که نکردیم!

لعـــــــنتــــــی!

چقدر مهربان رفتی..

helen
helen
گلدونه های اطلسی حس قریب بی کسی
تو چادر سیاه شب پر میشم از دلواپسی

دلم!
دلم گرفته از خودم
خودم اسیر غم شدم
شدم غریب قصه خودم
[فایل]

helen
helen
چه ساده قلبمان را دو دستی چسبیدیم که مبادا کسی آن را بدزدد و عاشقمان کند غافل از اینکه برای عاشق کردنمان عقلمان را می دزدند و حالا ما ماندیم و قلبی که اندیشیدن بلد نیست

helen
helen
گاهی آدمهای تنها خیلی خوش شانس هستند...... چون کسی رو ندارن که از دست بدن.......

helen
helen
گاهی پای کسی میمانی ....

که نه دیدی اش .... نه میشناسی اش .......

فقط حسش کرده ای .... تجمسمش کرده ای....
پشت هاله ای از نوشته های مجازی روی پیج مجازی اش ...

که هر روز میخوانی و در جوابش میگویی ....

helen
helen
امروز ظهر شیطان را دیدم !

نشسته بر بساط صبحانه و آرام لقمه برمیداشت…

گفتم: ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده ای؟ بنی آدم نصف روز خود را بی تو گذرانده اند… شیطان گفت: خود را بازنشسته کرده ام. پیش از موعد!

گفتم:… به راه عدل و انصاف بازگشته ای یا سنگ بندگی خدا به سینه می زنی؟

گفت: من دیگر آن شیطان توانای سابق نیستم. دیدم انسانها، آنچه را من شبانه به ده ها وسوسه پنهانی انجام میدادم، روزانه به صدها دسیسه آشکارا انجام میدهند. اینان را به شیطان چه نیاز است؟

شیطان در حالی که بساط خود را برمیچید تا در کناری آرام بخوابد، زیر لب گفت: آن روز که خداوند گفت بر آدم و نسل او سجده کن، نمیدانستم که نسل او در زشتی و دروغ و خیانت، تا کجا میتواند فرا رود، و گرنه در برابر آدم به سجده می رفتم و میگفتم که : همانا تو خود پدر منی ....!!!
ادامه ...
[فایل]

صفحات: 1 2 3

صفحه اصلی  /  درباره ما  /  راهنما  /  قوانین  /  تماس با ما  /  تبلیغات  /  وبلاگ
© 1391-1401 - تمام حقوق مادی و معنوی شبکه اجتماعی جیک برای مدیریت محفوظ است.