داشتم می گفتم که...
حرف هایی دارم که گفته نمیشوند... گفته میشوند شنیده نمیشوند... شنیده میشوند فهمیده نمیشوند... فهمیده میشوند و بی پاسخ میماند! اینها حرفهای ساده هستند..

کاربران گروه

نمایش همه

مدیران گروه

شما می توانید با وارد شدن به سایت در گروه واسہ دلِـ صابـ مردهـ عضو شوید و همچنین می توانید مطالبتان را در این گروه منتشر کنید!
واسہ دلِـ صابـ مردهـ (گروه عمومی · 25 کاربر · 45 پست)

ارسالهای واسہ دلِـ صابـ مردهـ

سعید
سعید
چه سنگین گذشت عصر بارانی ام
گویی نوازش نمی کرد، باران صورتم را
گریه ام، فریادم، تنها سکوتی بود
تا حرفهایم در بستری از بغض بخوابند

سعید
سعید
باران باشد
تو باشی
یک خیابان بی انتها ..........
من میرم خونه چون مریض میشم … اصن من از آمپول میترسم ! {-15-}

سعید
سعید
هـــــــوای دونفـــــــره
نه ابـــــــــر می خواهد
نه بــــــــــــــــــــــــــــــــــــاران
کافیست حواسمان به هم باشد…!!!

سعید
سعید
نامش برف بود
تن‌اش، برفی
قلب‌اش از برف
و تپش‌اش صدای چکیدن برف بر بام‌‌های کاه‌گلى …
و من او را چون شاخه‌‌یی که زیرِ بهمن شکسته باشد دوست می‌داشتم.

سعید
سعید
ﻭﻗــﺘﯽ “ﺷــﻤﺎ “ﺟــﺮﺃﺕ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ” ﺍﻭ ” ﺭﺍ ﻧــﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑــﺎﺷﯿﺪ،
ﺩﯾــﺮ ﯾﺎ ﺯﻭﺩ ﺳـﺮ ﻭ ﮐﻠﻪﯼ ﯾــﮏ ﺷـﺠﺎﻉ ﭘــﯿﺪﺍ ﺧــﻮﺍﻫﺪ ﺷــﺪ…!

Gabriel garsia markesi

جاوید
جاوید
بله اینجوریاس

جاوید
جاوید
از زندگانیم گله دارد جوانی ام
شرمنده ی جوانی از این زندگانی ام . . .
(شهریار)

صفحات: 1 2

صفحه اصلی  /  درباره ما  /  راهنما  /  قوانین  /  تماس با ما  /  تبلیغات  /  وبلاگ
© 1391-1401 - تمام حقوق مادی و معنوی شبکه اجتماعی جیک برای مدیریت محفوظ است.