مردی توی کوپه قطار با يک خانم غريبه همسفر بوده..
شب خانمه ميره تخت بالايی ميخوابه و مرده تخت پاييني..
نصفه شب خانمه ميگه:
سردمه،
کاش شما ميتونستي ميرفتي از مأمور قطار برام پتو ميگرفتي..
مرده ميگه: ميخواي خانم امشب فرض کنيم زن و شوهر هستيم تا هردومون گرم شيم؟
خانمه که همچين بگي نگي از پيشنهاد بدش نيومده بوده ميگه: باشه حاضرم..
مرده ميگه: پس پاشو خودت برو پتو بگير،
براي منم يه چايي بيار..
شادي روح آدم منحرف صلوات....
اون 18+ هم دمای هوا بود
.
.
.
.
.
خجــــــالــــت بـکـــــش...
تسبيحمو بكنم تو چشت؟؟؟
مناااافق...
لابد از يارانه هم انصراف ندادي!!
نکبت پاشو خودتو جمع کن...نیششو!!!!