aliakbar230 - جیک

1373964465376663_orig.jpg
علی اکبر

من یک گروه موسیقی دارم و امیدوارم با این گرو.. [درباره]
توسط 7 کاربر لایک شده‌

مشخصات

موارد دیگر
حالت امروز من: ناراحت
aliakbar230 آفلاین می باشد!
علی اکبر
47 پست
222 دیدگاه
514.5 امتیاز
1375-02-09
مرد - مجرد
اسلام
خراسان رضوی
فقط موسیقی
bename-eshgh.mihanblog.c..

آهنگ پیشواز

افتخارات کسب شده

آخرین بازدید کنندگان

دنبال‌کنندگان

(48 کاربر)
در صورتی که تمایل دارید علی اکبر را دنبال کنید باید ابتدا وارد سایت شوید!
علی اکبر فرياد مي زند:
_
علی اکبر
علی اکبر

‘°ºO•❤ƛƬЄƑЄ❤•Oº°‘
‘°ºO•❤ƛƬЄƑЄ❤•Oº°‘
خدایم…

من که از کوی تو

بیرون نرود پای خیالم…

چه برانی…

چه بخوانی…

چه به اوجم برسانی…

چه به خاکم بکشانی…

نه من آنم که برنجم…

نه تو آنی که برانی…

بازنشر توسط :
kimia
kimia
دلت که گرفته باشد باصدای ترانه که هیچ باصدای دست فروش دورگرد هم گریه میکنی..........

بازنشر توسط :
kimia
kimia
کاش یه اپراتوری میومد و یه خدمتی داشت که اس میداد به طرفت و میگفت:مشترک گرامی شماره ی فلان دلش تنگ شده بود میخواست بهت زنگ بزنه اما یاد بیشعور بازیات اوفتاد بیخیال شد!!!یه خورده ادم باش!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

بازنشر توسط :
❤❥taranom❥❤
❤❥taranom❥❤
بدترین حسه دنیا اینه که بدونی کسی که دوسش داری همون اندازه یکی دیگه رو دوس داره !

بازنشر توسط :
*•.¸A¸.•♥•*`¨L¨´*•.¸I¸.•*`¨¨´ *•.¸Ehsasati¸.•♥•*
*•.¸A¸.•♥•*`¨L¨´*•.¸I¸.•*`¨¨´ *•.¸Ehsasati¸.•♥•*
تا حالا شده انقدر داغون باشيد كه حتي شادترين اهنگ رو كه ميذاريد گريه تون بگيره؟
كيا تا حالا اين حال منو تجربه كردن؟

بازنشر توسط :
♥ترناز♥
♥ترناز♥
انصاف نیست …

دنیا انقدر کوچیک باشه که آدم های تکراریو روزی هزار بار ببینی …

و انقدر بزرگ باشه ...

که نتونی اونی که دلت میخوادو حتی یک بار ببینی …

بازنشر توسط :
علی اکبر
علی اکبر
داستان کوتاه

علی اکبر
علی اکبر
چقدر شايسته ايم؟
پسر کوچکي وارد داروخانه شد، کارتن جوش شيرني را به سمت تلفن هل داد. بر روي کارتن رفت تا دستش به
دکمه هاي تلفن برسد و شروع کرد به گرفتن شماره اي هفت رقمي.
مسئول دارو خانه متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش داد. پسرک پرسيد،" خانم، مي توانم خواهش کنم کوتاه کردن
چمن ها را به من بسپاريد؟" زن پاسخ داد، کسي هست که اين کار را برايم انجام مي دهد."
پسرک گفت:"خانم، من اين کار را نصف قيمتي که او مي گيرد انجام خواهم داد. زن در جوابش گفت که از کار اين
فرد کاملا راضي است.
پسرک بيشتر اصرار کرد و پيشنهاد داد،" خانم، من پياده رو و جدول جلوي خانه را هم برايتان جارو مي کنم، در اين
صورت شما در يکشنبه زيباترين چمن را در کل شهر خواهيد داشت." مجددا زنان پاسخش منفي بود".
پسرک در حالي که لبخندي بر لب داشت، گوشي را گذاشت. مسئول داروخانه که به صحبت هاي او گوش داده بود به
سمتش رفت و گفت: "پسر...از رفتارت خوشم مياد؛ به خاطر اينکه روحيه خاص و خوبي داري دوست دارم کاري
بهت بدم"
پسر جوان جواب داد،"
ادامه ...

m0jt@bA
m0jt@bA
آمین...@

3 دیدگاه · 1392/05/21 - 15:02 توسط Mobile
بازنشر توسط :
علی اکبر
علی اکبر
فکرشو کن مثلا اینا میخواستن هرشب بیان اشغال هارو جمع کنن چی مشد؟؟!!

آخ آخ آخ...... وای اگه دخترا این عکسو ببینند چه حالی بهشون دست میده
[لينک هم فقط براي اعضا قابل مشاهده مي باشد]

علی اکبر
علی اکبر
@MOBbIiNAa سلام خوش اومدی

صفحات: 1 2 3 4 5

صفحه اصلی  /  درباره ما  /  راهنما  /  قوانین  /  تماس با ما  /  تبلیغات  /  وبلاگ
© 1391-1401 - تمام حقوق مادی و معنوی شبکه اجتماعی جیک برای مدیریت محفوظ است.